به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ کتاب «جماعتگرایی؛ نظریهای برای عدالت، توسعه و مشارکت» نوشته سعید مدنی قهفرخی با مقدمه پرویز پیران به همت انتشارات صمدیه منتشر و روانه بازار نشر شد.
این کتاب مشتمل بر سه فصل: جماعت چیست؛ جماعتگرایی چیست؟ جماعتگرا کیست؟؛ کاربرد جماعتگرایی و سخن آخر است. پرویز پیران در مقدمه ای که بر کتاب نوشته است تاکید می کند: نویسنده در این کتاب به برنامه ریزی و توسعه محله ای و الزامات آن مربوط است امری که به طور طبیعی مشارکت آحاد مردم در تمامی مراحل و اجزاء را می طلبد و بدین دلیل حاوی مباحث مهمی در زمینه توانمندسازی، مقتدرسازی، تسهیل گری و نظایر آنهاست. نگارنده جای خالی چنین کتابی را از آغاز دهه ۱۳۷۰ هجری شمسی به هنگام تدوین برنامه هایی تحت عنوان «شهروندمداری» و «پایداری و شهر شهروندمدار» حس می نمود و در حد توان ناچیز خود کوشید تا در مجموعه پژوهش ها و مقالاتی به چنین مباحثی اشاره نماید.
در این کتاب تلاش شده رویکرد جماعتمحور و دیدگاههای جماعتگرایان، مبانی نظری برنامههای جماعتمحور، اصول حاکم بر این رویکرد و مراحل و روش اجرای آنها معرفی و عرضه شود. مثل بسیاری دیگر از مفاهیم نو اختلال و آشفتگیهای بسیاری در معادلسازی واژهها مرتبط با این بحث وجود دارد که نویسنده با بضاعت خود و بر پایه مشورت با بسیاری از صاحبنظران تلاش کرده تا حد امکان از راهیافتن این درهم ریختگی به کتاب جلوگیری به عمل آورد.
یکی از مهمترین این مشکلات یافتن معادل مناسبی برای community است. طی سالهای اخیر اغلب معادلهای مختلفی نظیر محله، اجتماع، جماعت برای این واژه به کار برده شده است که مطابق استدلالهایی که در متن کتاب خواهد آمد به نظر نزدیکترین معنا «جماعت» است. به همین ترتیب نیز «جماعتگرایی» معادل communitatianism و «جماعتمحور» معادل community based قرار داده شده است.
در پشت جلد کتاب آمده است: «هنوز دغدغه فقر و نابرابری واقعی است. هنوز مطالبه عدالت و دموکراسی جدی است. هنوز نئولیبرالیسم منفور است و هنوز طبقه مهم است. از این رو، تلاش نظری و علمی برای جستوجوی راه مناسب برای فاصله گرفتن از دنیای سراسر نابرابر و تبعیض آلوده و گشایش چشمانداز امید به آیندهای عادلانهتر، دموکراتیکتر و برابرتر مسئولیتی انسانی است.
اینکه ابعاد نابرابری از مقولهای کاملاً اقتصادی به تمامی حوزههای زندگی از جمله جنسیت، قومیت، تبار، هویت و امثال آن گسترش یافته، به معنای آن نیست که نابرابری طبقاتی را نادیده گیریم یا آن را امری غیرواقعی و ذهنی قلمداد کنیم. چرا که اکثریت مردم فرودست باید جایگاه طبقاتیشان را بر دوش خود حمل کنند و نابرابری را در سیر از منزلت اجتماعی تا طبقه اجتماعی تحمل کنند. این فرماسیونهای اجتماعی هرگز توجیه کنندهی بیعدالتی برای فرودستان نیست.
هر دو سوی چپ و راست اغلب نسبیگرا شدهاند. دیگر نه دست نامرئی و بازار آزاد رنگ و حنایی دارد و نه کسی به فکر دولت اقتدارگرای سوسیالیستی است. اما در این میان نئولیبرالیسم به مثابه یک کلاهبرداری منفعتطلبانه بر فضیلت نابرابری اصرار میورزد و وعده بهبود وضعیت طبقه متوسط و فقیر را از طریق ریزش قطرات ثروت حاصل از رانتجویی، انحصار، سفتهبازی و استثمار دیگران در سطح ملی و جهانی میدهد. عصاره این رویکرد جمله قصار «هایک» است در سفر به شیلی پینوشه: «شخصاً دیکتاتوری لیبرال را به دولتی دموکراتیک ترجیح میدهم.» جماعتگرایی بدیلی است برای رهایی ازاین اندیشه و نظام سراسر ناعادلانه و منحط که جز تخریب محیطزیست، بیکاری مزمن و فقیرتر شدن فقرا ارمغانی برای جامعه انسانی نداشته است. برخلاف نظر لیبرالها تلاش برای جامعهای برابرتر هم مولد است و هم اخلاقی. »
کتاب «جماعتگرایی؛ نظریهای برای عدالت، توسعه و مشارکت» نوشته سعید مدنی قهخرخی با مقدمه دکتر پرویز پیران در ۵۰۰ نسخه و ۴۱۹ صفحه به بهای ۲۴ هزار تومان توسط انتشارات صمدیه چاپ و روانه بازار نشر شده است.
نظر شما